Posts

Showing posts from March, 2018

زندگی یه قصص

زندگی بالاخره میبرتت سمت چیزی ک براش دنیا اومدی. ظلم کردیم و رو طبیعت پاگذاشتیم  اگر که سمت عشقمون و علاقه و استعدادمون نریم.چون ما واس اون دنیا اومدیم.چرا اون ب ما داده شده؟ واس محقق شدنش.و این جالبه.رندومه.ب هرکس ی چی داده شده.یکی صداش خوبه.یکی زیباییش.یکی فوتبالش خوبه یکی موسیقی رو خوب میفمه.. و اینها یکی یکی زندگی مارو تشکیل میدن.زیبایی های زندگی مارو پس باید و الزامأ بریم سمت چیزی ک میبینیم توش استعداد داریم... زندگی خودش نیازمندی هاش رو میده بمون و اونو محقق میکنه. و کل زندگی یه قصص.. اگه تو مسیر خوبی و صلح و مهربونی باشیم... هرکس و هرچیز ک باید بیاد میاد و هرکس و هرچیز باید از دس بره میره. بی.نگرانی زندگی کنیم و همه چیو بسپریم باخیال راحن ب سرنوشتمون.اما ب شرطی در مسیر خوبی ک صلح و در سازش کامل با جریان زندگی باشیم... بعد دیگه خوشبختیم و سعادتمند و شاد واسه همیشه از ته دل.. چون مث رفتن به شهربازی فقط نگاه میکنیم ببینیم چی جالبه و چی بهمون لذت میده .و زندگی برامون مثل یه اردو میشه.ک فقط اومدیم تا توش شادباشیم و لذت ببریم .با علم بر اینکه زندگی کارش خوشبخت کردن ماست.. و واسم

ترسهاتو شکست بده

ما ترسو شدیم.بس ک ترسها اطراف ما زیاد شدند یهویی.بس ک مارو ترسوندن. و ترس نمیزاره قدم از قدم برداریم.ترس وجود خارجی نداره.بلکه یه سایه سیاهه ک مارو احاطه کرده و نا امیدی رو به ما تزریق کرده و هر روز درمونده ترمون میکنه. باید ک ترس هارو زیر پا گذاشت و گفت: بزار هرچی میخاد بشه.هنوز ک نشده من چرا بترسم؟ چرا خودم نباشم. باید ک ترسها رو پشت سر گذاشت و پیروز شد بر اونها. مقابله کردباهاشون وبه دلشون رفت. چندبار زندگی میکنیم که چنان ترسو باشیم؟ باید ک رها کرد ترسو.باید ک بهش غلبه کرد و نذاشت دستوپامونو ببنده. بی ترس ؛ما رها و آزادیم و خیلی کارا میکنیم.اما ترس دستوپارو میبنده. نزاریم بترسونمون.دست و پامونو بازکنیم و رهاشیم و کاری ک باید رو بکنیم.

در لحظه زندگی کردن شعار نیست

کم.کم.دارم.میفهمم در لحظه زندگی.کردنو داشتم امشب فک میکردم خب همه.چی خوبه و خوشبختی داره میرسه با اومدن تابستون و عشقوحال بزودی به راهه بعد باخودم گفتم: البته ایشالا با فرض.بر این ک اتفاقی نیفته و خوشبختی کامل برسه. بعد گفتم خب دست ما نی ک واقعا اتفاقای خوب و بد میفتن و ما فقط باس لذت ببریم و در سختی ها هم رشد کنیم وطاقت بیاریم لذا دست ب دعام برمیدارم... ک.ای خدا.. خوشبختی ماروکامل کن.سختی هاهمیشه هستن.اما.وقتی اومدن هم ماروقوی و پر صبر و اماده کن براشون و هم شدتشون رو کم کن.ضمنا اگه شد در شیرینی ها و شادی ها رشد کنیم و چیزهای لازمو یادبگیریم و سختی ها و تلخی ها خیلی بودنشون لزومی نداشته باشه😁😁 مرسی.ممنونم اما.ممنون برای تمام انچه ب من دادی و اموختم.در سختی ها.و واقعنم.سخت نبود اما رشدکردم سخت نبود چون دلگرمی همیشه میدادی ک میگذره.. که در عوض رشد کن و یادبگیر..و من مثل یه مبارز از سختی هام لذت بردم.مث اونا ک توفیلما نشون میده تو زندان بارفیکس و شنا میرن تا خودشونو برا بعد زندان اماده کنن. بازم ممنون حالا برام دیگه مهم نی اینده چی.میشه قرارباشه سختی باشه پذیرام.شادی باشه

اولین روز بهار2018

امروز عملا برای اولین بار بهار 2018 رو حس میکنم سلام ب بهاری دیکر در زندگیم در پایان زندگیم شادخواهم بود از لذتهایی ک بردم از زندگی از نور.گرماِ.افتاب.لطافت هوا امروز برای بار اول از پنجره بعد مدتها اواز پرنده هارو شنیدم ک خبر از بهار میدن سلام ب بهاری دیکر در زندکیم سلام ب زندگی قشنگم

کسی که نتونسته خودشو خوشبخت کنه چطور میتونه کس دیگه رو خوشبخت کنه؟

اگه خواستین کسی رو انتخاب کنین ازش بپرسین احساس خوشبختی میکنی یا نه؟ چون کسی که نتونسته خودشو خوشبخت کنه چطور میتونه کس دیگه رو خوشبخت کنه؟ اول مارچ 2018