Posts

Showing posts from May, 2017

برنده شدن را بیاموزیم

در حال دست و پنجه نرم کردن با زبان المانی. با هفت ساعت زبان اموزی در روز. سری هم به ایونت های کارافرینی و آی تی میزنم.در جو حرفه ای و بین المللی المان با روزانه صدها کسب و کار جدید که بیشتر برپایه ی اینترنت هستند.من بازاریابی و برندسازی میدانم و زبان انگلیسی.اما تا مسلط شدن ب المانی 6ماه شاید بیشتر فاصله دارم و باید در این مدت تخصصم را هم به روز نگه دارم. اگر وارد بازی شدیم،باید راه برنده شدن را بیاموزیم.یا اینکه برای همیشه تماشاچی بمانیم # Düsseldorf # startplatz # treffpunkt # vidarandersen # [video width="404" height="718" mp4="http://12121212.iranh.ir/wp/wp-content/uploads/2017/05/18537145_210395646140006_2203225052122447872_n.mp4"][/video]  

من عمیقا زندگی کرده ام

Image
Omid Ahangarani  یک ماه از رسیدن به آلمان میگذرد.سعی به مقایسه نداشتم اما ذات بشری اینکار را میکند و من هر روز دور تر از جایی میشوم که به آن تعلق دارم و ترکش کرده ام.شاید قصه ی ما هم این بود.هرکس که مهاجرت میکند اخرین نگاه خواهر برادر و پدرومادرش برای همیشه به یادش میماند.درون سینه هر مهاجر افغان,عرب,ترک,ایرانی یا هر ملیت دیگر,قلبیست به وسعت سرزمینش .در کوله پشتیش خاک وطنش و مهر هموطنانش و در جیبش صدای پرنده های شهرش.یک مهاجر یک شیشه ی شکسته است.شیشه ای که هیچ جای دیگر سرهم نمیشود جز در وطنش. به امید فردا.به امید زندگی ای بهتر.بخشی از هر روز, به زبان آموزی و بخشی دیگر به کاریاب ی میگذرد.بیست و شش سال طول کشید تا به انگلیسی مسلط شدم و الان نمیدانم چطور چند ماهه میشود آلمانی آموخت! فقط خوشحالم که به خودم بدهکار نیستم.همیشه چیزی که میخواسته ام,به جاده زده ام تا بدست آورم.ترس چرا وقتی زندگی برای تجربه کردن است؟همیشه سعی کرده ام طوری که دلم میخواهد زندگی کنم. و این بزرگترین دارایی من است.اینکه حس میکنم عمیقا زندگی کرده ام. دوم مِی 2017 # امید_آهنگرانی # omid_ahangarani #dusseldorf #مهاجرت

I love my life

31 اپریل سلام خدا.ممنون برای زندگی.این هدیه ی زیبا و بزرگ.این معجون دوست داشتنی.خوشحالم که تجربش کردم.در کش و قوصش قرار گرفتم.به چالش کشیده شدمو خم شدم و طاقت اوردم.شاد شدم و خندیدم.عاشق شدم و دلم لرزید.سرد شدم گرم شدم.تلاش کردم.امیدوار شدم.از آنچه بدست اوردم خوشحال شدم و انگیزه گرفتم.همه ی اینها برای من زندگی بود.مثل یک سفر.خوشحالم که عمیقا زندگی کردم. اکنون بیشتر از قبل بزرگی و موهبتش رو درک میکنم.اکنون که به چیزهایی که میخواستم رسیدم و دارم ازش لذت میبرم.اکنون که فهمیدم عشق چیه.خندیدن چیه.احساسات چیه.امید و تلاش چیه.به راستی که تجربه ی قشنگی بود. ممنون برای زندگی کمکم کن درک کنم خیلی هم کوتاهه و سادست تا با ساده گرفتنش ارامش بیشتری داشته باشم و لذت بیشتری ببرم. و اکنون پس از مدت زیادی صبر,ب چیزی که میخواستم رسیدم.دیگه فرصت این هست پاهاتو روی هم بندازی و صدای پرنده ها رو گوش بدی از خودش میخوام من رو پر تلاش نگه داره.در شروع ساخت یک زندگی جدید هستم. در اواخر 26 سالگی و اکنون ازش میخوام به من جسارت و قدرت ساخت یک زندگی جدید و جذاب رو بده.حالا که آنچه برای ساختنش رو نیاز دارم, دارم